آرش دامن افشان | وب نوشته ها

نگاه من به دنیای مجازی ، و آموخته هایم از اینترنت

آرش دامن افشان | وب نوشته ها

نگاه من به دنیای مجازی ، و آموخته هایم از اینترنت

داستانی بین شیخ، بز و فقیر

یک طنز پرداز ترکیه ای بنام عزیز نسین داستانی را نوشته که امروزِ بین مردم خیلی رواج پیدا کرده... این داستان حکم از راحتی نسان ها دارد، دوست دارم این داستان را برایتان بگویم، روزی مردی فقیر به پیش شیخ میرود و به او میگوید: ای شیخ! زندگی خیلی سخت است، با فرزند و همسرم در یک اتاق کوچیک زندگی میکنیم و جا برایمان تنگ است، یک بز هم دارم که در حایط آن را رها میکنم ،چه کنیم ؟ شیخ پاسخ داد: آن بز را هم به داخل اتاق بیاور،مرد رفت و بز را به درون اتاق برد، چندی بعد نزد شیخ و گفت: ای شیخ! زندگی خیلی سخت شدهه، ما خودمان اضافی بودیم و بز را هم که به داخل اوردیم دیگر جا برای زندگی کردن نیست، چه کار کنیم ؟ شیخ گفت: بز را به بیرون ببر، مرد کار را کرد و بعد مدتی به پیش شیخ اومد گفت که واقعا زندگی خیلی راحت شدهه و جا برای زندگی زیاد است... (ادامه مطلب)  

  

نتیجه من از این داستان :

بله، زندگی انسان به این شکل است تا دارد از آن شکرگزاری نمیکند و وقتی تنگ دست میشود به سمت خدا رو میاورد، که بنظرم اصلا جالب نیست، ما تا مشکل بزرگتر را حس نکنیم، مشکل کوچک را بزرگ میدانیم و این از نظر من بسیار جالب نیست. این داستان توسط خیلی ها تفسیر شد و انقدر در شبکه های واتس آپ، تلگرام و وایبر پیچیده شد که واقعا فکر کردم اگر برای شما نگویم در حقتان ظلم کرده ام.

نظرات 3 + ارسال نظر
aria پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 ساعت 09:13 http://www.apci.ir

واقعا داستان زیبایی بود.
موفق باشی آرش جان.

آهنگ کرمانجی دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 22:23 http://takdang.com

باسلام
داستان زیبایی بود
برایت شادی و موفقیت را آرزو میکنم .
یا حق

الیاس پنج‌شنبه 25 تیر 1394 ساعت 19:41 http://hamyarblog.ir

سلام
داستان جالب و پند آموزی بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.